بصیرا جونبصیرا جون، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
پیوند دو دل پیوند دو دل ، تا این لحظه: 23 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
هم آشیانه شدنهم آشیانه شدن، تا این لحظه: 21 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

سوگلی مامان ، بصیراجون

طبیعت غافلگیر کننده(جزی) 21/6/1393

1393/6/22 16:38
نویسنده : مامان طیبه
413 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه بود می خواستیم صبح زود بریم بیرون.هول و هوش ساعت ده بود که ما درحال آماده کردن وسایل بودیم.تاوسیله هارو آماده کنیم ساعت یازده شدو بعد دور هم جمع شدیم تا تصمیم بگیریم که کجا بریم.خلاصه تصمیم گرفتیم که به جزی منطقه ای واقع در غریب محله بریم.چون اون جا رودخونه  بودو گفتیم که بریم یکم آب تنی کنیم. بعد راه افتادیم تا اونجا یک ساعت و نیم راه بود.تاوسطای جاده هوا خوب بود اما وقتی وارد پاسند رز شدیم جنگل قبل از غریب محله،هوا مه شدیدی گرفت و نمی تونستیم بدون چراغ روشن ازجاده بگذریم.بعد هم جفت راهنما رو روشن کردیم هم چراغای ماشین.خلاصه این مسیر رو گذروندیم تا رسیدیم به دوراهی بعد تابلو ها رو خوندیم دیدیم که غریب محله از سمت راسته. پس بابابه رانندگی ادامه دادو رسیدیم به اول جزی اما قبل از جزی یه تپه داشت که خیلی قشنگ بودکه دوروبرش پر از درخت بود... اما ما خواستیم که کنار آب بشینیم و بعد به راهمون ادامه دادیم.خلاصه به منطقه مورد نظر رسیدیم و یه جای صاف که زیر درخت باشه پیدا کردیم اما وقتی به آب نگاه کردیم دیدیم که آب خیلی گل آلود هستش و از نشستن کنار آب منصرف شدیم... بعد گفتیم که بریم روی همون تپه بشینیم.چون که هم جای قشنگی بود هم اینکه سایه بود و زمینش هم صاف... بعد برگشتیم و رفتیم رو تپه و بابا برامون روفرشی پهن کرد و با کمک خانواده وسایل رو روی روفرشی گذاشتیم...بعد هم یک آتیش خوشگل درست کردیم چون که هوای اون جا با اینکه تابستون بود خیلی سرد بود... خلاصه این که تا جامون رو پیدا کنیم و وسایل رو بچینیم ساعت به دو بعد از ظهر رسید... من و خواهر کوچیکم داشتیم بازی می کردیم تا این که وقت ناهار رسید مامان ما رو صدا کرد تا ناهار بخوریم ناهار که خوردیم باکمی استراحت وقتمون رو گذروندیم... و ساعت سه و نیم بعدازظهر استراحت رو به پایان رسوندیم و کمی با پو بازی کردیم بعد هم یک لیوان چایی خوردیم و از هم عکس گرفتیم.بعد یکم شیطونی کردیم و ترقه انداختیم و یواش یواش به سمت خونه راه افتادیم... این خاطرات در تاریخ 21|6|1393

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان خدیجه
30 شهریور 93 20:23
بصیرا جون همیشه به گشت و تفریح